اميد فرجامين بشر از منظر عهدين(2)


 

نويسنده: دکتر علي فتح الهي (1)




 

2 ـ رابطه ي آخرت شناسي و مشياح گرايي در دين يهود
 

در همه اديان الهي نظريه ي فوتوريسم يا مسيحا باوري، از جمله مباحثي است که ارتباط تنگاتنگي با مبحث«آخرالزمان» دارد. در متون مقدس يهود، کتاب حنوخ، صعود موسي، دوم باروخ، دوم اسدارس و قسمت هايي از سخنان الهامي جزو کتب مي باشند که رابطه با مبحث آخرالزمان هستند. غالب اين نوشتارها با نام مستعار نوشته شده و در آنها، پيشگويي ها و کنايات و استعاره هاي عجيبي ديده مي شود. مضمون اين پيشگويي ها، عبارت از محکوميت جسماني شريران و خلاصي عادلان با مداخله ي خارق العاده ي الهي. (نک: تني، مريل سي، معرفي عهد جديد، ص 118) ظهور مشياح در پايان جهان از جمله حوادثي است که درباره ي آن خبرها داده شده است. اصطلاح«مسيحاباوري» از واژه ي«مسيح» گرفته شده است و آن ترجمه ي«مشياح» (2) عبري به معني«تدهين شده» است. مشياح، در اصل به پادشاهي دلالت مي کرد که قلمرو او با آيين مسح با روغن، مقدس شمرده مي شد. پس کلمه ي«مشياح» در متون مقدس عبري يعني عهد عتيق، (نک: کتاب مزامير، باب 2: 2، بابب 50: 18، باب 6: 20، باب 8: 28، باب 84: 9، باب 89: 38، باب 89: 51، باب 132: 17) همواره يا براي اشاره به پادشاه وقت اسرائيل (چنان که در مورد طالوت نبي (باب 5 ـ 3: 12)، داود نبي (باب 22 ـ 21: 19)، سليمان نبي (کتاب وقايع ايام 2 / باب 42: 6) در همين معنا به کار مي رفته است. به هر حال، در دوره ي بين دو عهد ـ قديم و جديد ـ اين اصطلاح بر پادشاه آينده اي اطلاق مي گرديد که انتظار مي رفت سلطنت اسرائيل را اصلاح کند و مردم را از همه ي بدي ها نجات دهد. در عين حال با وجود آن که در پيشگويي هاي انبيا در خصوص پادشاه آرماني آينده، (مانند کتاب اشعياي نبي باب 1: 9 و باب 9 ـ 1: 11، کتاب ميکا، باب 6 ـ 2: 5، کتاب زکريا، باب 9: 9) اگر چه از کلمه«مسيح» استفاده نشده است؛ اما آنها اين گونه پيش بيني ها را در زمره ي مباحث مربوط به آخرت شناسي تلقي کرده اند. ncyclopedia of religion , vol. 9. 460)Ring Geren , Helmeh , « Messianism « , The E )

2/1 ـ مشياح گرايي قوم بني اسرائيل:
 

چون قوم يهود در قرن ها قبل از ميلاد مسيح، خود را قوم برگزيده ي خداوند مي دانستند و در انتظار دوراني بودند که در آن وعده ي الهي تحقق يابد، و خداوند قوم برگزيده ي خود را در«سرزمين موعود» مستقر سازد، و دشمنان آنان را نابود کند، و عدل و احسان خود را بر سراسر جهان بگستراند.غايت اين انتظار، آرزوي بازگشت قدرت و نجات قوم از تيره بختي و خواري، در دوره هاي پريشاني و انحطاط بني اسرائيل است. چنان که بعد از عهد داود و سليمان شديداً اين قوم به شرک و الحاد گرائيدند: (ر ک: آخرالزمان در دين يهود، مجتبائي، فتح الله، دائره المعارف بزرگ اسلامي 137/1)
با آن که همه ي دانشمندان يهود متفق القولند که ماشيح، يک انسان خواهد بود که از طرف خداوند، مأمور انجام وظيفه ي خاصي است؛ اما در بين علماي يهود تنها«ربي هيلل» (ق 4 ميلادي) است که درباره ي عدم ظهور ماشيح، لحني ترديد آميز دارد. (کهن، ابراهام، گنجينه اي از تلمود، ص 351) با وجود آن که تلمود صدها بار به ماشيح و مأموريت او اشاره دارد؛ ولي در هيچ جاي تلمود به فوق انساني بودن ناجي اشاره نمي شود.
با اين همه، اعتقاد عموم يهوديان بر آن است که ماشيح از نسل داود نبي خواهد بود. طبق تفسير علماي يهود آياتي از کتاب مقدس که به«ماشيح» اشاره مي کند. در بردارنده ي نام هاي گوناگوني براي منجي است. چنان که شاگردان مکتب«ربي شيلا» بر اساس تعبير سفر پيدايش: «تا که شيلو بيايد» (پيدايش، 10: 49) مي گويند: نام منجي«شيلو» (3) خواهد بود. شاگردان مکتب«ربي يناي» بر اساس تعبير مزامير داود (مزامير داوند، 17: 72) مي گويند: اسم نجات بخش«يينون» (4) خواهد بود. شاگردان مکتب«ربي حنينا» بر اساس تعبير ارمياء (همان، ارمياء، 13: 16) مي گويند: اسمش«حنينا» (5) خواهد بود. برخي نيز نام او را«مبروص» يعني بلا کشيده و برخي ديگر اسمش را«منحم» (6) به معني تسلي دهنده دانسته اند.» (همان مأخذ، 353)
از آنجا که اسارت قوم بني اسرائيل توسط نبوکد نصر (597 ق. م) نقطه ي عطفي در تاريخ دين يهود به شمار مي رود؛ لذا در بيان مهدويت، افکار قوم يهود را قبل و بعد از اين حادثه مورد بررسي قرار مي دهيم. بنابراين، به طور کلي، در تاريخ دين يهود انديشه ماشيح گرايي و عقيده به ظهور منجي را مي توان با انبياي بر گفتارهاي انبياي بني اسرائيل از به صورت زير مورد تجزيه و تحليل قرار داد.

2/2 ـ نظريه ي اميد فرجامين قبل از اسارت بابلي:

 مسيح، در تورات، اسم عامي است که حداقل سي و نه بار بصورت يک صفت به کار رفته است. در ميان انبياي بني اسرائيل قبل از ديگران اندارهاي عاموس نبي (سده /8 ق. م) و در کتاب هوشع ـ معاصر عاموس ـ و بعضي ديگر از کتاب هاي عهد عتيق مانند: ميکاء، ناحوم ارمياء و اشعياء که به قبل از اسارت بابلي (597 ق.م) تعلق دارند، نيز از آمدن پادشاهي عادل (ميکاء / 6 ـ 2: 5) و از فرارسيدن روزي که نويد بخش صلح و سعادت بي پايان است، سخن به ميان مي آيد. (هوشع / 25 ـ 2: 2) بالأخره اشعيا اذعان مي دارد که پادشاهي از نسل«يسي» ـ پدر داود نبي ـ که حکيم و خداترس است و روح خداوند بر او قرار گرفته، ظهور خواهد کرد و جهان را از عدل و خير و برکت پر خواهد ساخت. اشعياء / 5 ـ 1: 11) وي در بيان پيامد و تصوير اين حادثه چنين مي گويد: «گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابيد... طفل شيرخواره بر سوراخ مار بازي خواهد کرد، و کودک از شير باز داشته شده دست خود را بر لانه افعي خواهد گذاشت.» (همان، / 8 ـ 6: 11) در اواخر قرن هفتم قبل از ميلاد مسيح، ارمياي نبي نيز مانند اشعياء و ميکاء، از ظهور پادشاهي از نسل داود خبر مي دهد که عدل الهي را در جهان جاري خواهد ساخت. (ارميا / 6 ـ 5: 23)

2/3 ـ نظريه ي اميد فرجامين در دوران بعد از اسارت بابلي:

در کتاب هاي اين دوره مانند کتاب حزقيال نبي و بخش هايي از کتاب اشعياي دوم و اشعياي سوم، کتاب زکريا، حزقيال، دانيال نبي و ساير کتاب ها، بلايا و مصيبت هاي دوران اسارت در بابل را همگي کيفر الهي و پاداش گناهان قوم بني اسرائيل قلمداد مي کنند. آنچه غايت آرزو و انتظار آنان است، بازگشت به اورشليم، تجديد بناي معبد ظهور فرمانروايي از نسل داود و تحقق وعده ي«يهوه » در سرزمين موعودشان است.
شايان ذکر است که پيامبران دوره اسارت بابلي در هر زماني افراد و اشخاصي را به عنوان فرمانرواي موعود تلقي کرده اند. چنان که زکرياي نبي«زروبابل» (7) را همان فرمانرواي موعود از نسل داود مي نامد. حال آن که اشعياي دوم«کورش» هخامنشي را«مسيح» موعود يا همان فرمانروايي مي شمرد که از جانب خدا مقرر شده است. (اشعياء، 28: 44 و 1: 45)

2/4 ـ نظريه ي اميد فرجامين در ادبيات بين العهدين:

مقصود از ادبيات بين العهدين، مجموعه اي از کتب تاريخي، داستاني، حکمي و مکاشفات است که در فاصله ميان آخرين بخش عهد عتيق (کتاب دانيال) و تدوين اناجيل و رسالات عهد جديد توسط يهوديان تصنيف شده است.
در يهوديت مربوط به دوره ي بين دو عهد، اميدهاي مربوط به مسيح در دو جهت شکل گرفت. يکي مسيحاي ملي و سياسي بود که به روشني هر چه بيشتر مطرح شده است. اين مسيح ملي، فرزند داود است. او بر اساس حکمت و عدالت حکومت خواهد کرد؛ وي قدرت هاي بزرگ جهان را شکست داده و ملت خود را از قيد بيگانگان رها ساخته و حکومتي جهاني را که زندگي توأم با صلح و سعادت مردمي را در پي خواهد داشت، تأسيس خواهد کرد. (religion,vol ,,p.470.ring Geren , Helmeh , «Mesianism«,The Encylopedia of) مسيحاي ديگر، پسر انسان است که شخصيتي غيرمادي و کمابيش الهي و ازلي دارد. وي در حال حاضر در بهشت پنهان است، اما او در آخرالزمان براي قضاوت در ميان جهانيان ظهور کرده و مؤمنان را از لوث بدي ها پاک خواهد ساخت. (see Ibid, p.474) در بيشتر نوشته هاي بين العهدين، مهم ترين علامت پايان ظهور«منجي» است که از او به نام هايي چون«مسيحا»،«برگزيده »،«پرهيزگار»،«پسر انسان » و«انسان» به کرات ياد شده است. مطابق اين متون، منجي وجودي است ازلي، که پيش از خلق جهان، موعود ظهور او، و آنچه بايد انجام دهد، معلوم و مقرر بوده است. (آخرالزمان در دين يهود، 1/139) در مکاشفات عزرا،«منجي» پادشاهي است از نسل داود که همه ي عوامل ظلم و تباهي را از ميان خواهد برد. (مکاشفات عزرا / 33 ـ 29: 7)
شايان ذکر است که طرح کلي مهدويت در همه ي نوشته هاي بين العهدين، يکسان نيست. در پاره اي از اين نوشته ها آمده است که پيش از ظهور منجي يکي از انبياي گذشته مانند موسي، ارميا و يا الياس رجعت مي کند، و زمينه را براي ظهور منجي هموار مي سازد. (جهت تفصيل بيشتر نک: آخرالزمان در دين يهود، 1/139) البته در مکتوبات فرقه«اسن» نيز از ظهور دو مسيحا سخن مي رود. يکي«مسيحاي اسرائيل» از نسل داود که رهبر سياسي و نظامي است که شمشيرش بر همه ي اقوام داوري خواهد کرد؛ و ديگري«مسيحاي هاروني» که از نسل هارون و فردي تدهين شده و داراي مقام ديني و روحاني مي باشد. (همان، 1/140) هلمه رينگ گرن، سنت اعتقاد به دو چهره ي مسيحايي ـ هاروني و داودي ـ را تحت تأثير آموزه هاي زکرياي نبي مي داند. see Ring Geren , Helmeh (Messiaism) همچنين«کلاوسنر» (8) ايده ي بني اسرائيل درباره ي ظهور دو«مسيحا» را از نکات بکر نوشته هاي تلمودي و ظاهراً برخاسته ي از وقايع سياسي و تاريخي اين دوران تلقي مي کند. گرچه برخي از محققان تحول در اعتقاد مسيحايي يهود و قائل شدن به دو مسيحا را متأثر از تحولات سوشيانت در اوستاي جديد ايرانيان تلقي کرده اند. (نک: ديدي نو از ديني کهن، فرهنگ مهر، ص 107 و 106) با اين همه به نظر مي رسد که نگاه تلمود بر مهدويت در دين يهود، همان نگرش ادبيات بين العهدين است.

2/5 ـ زمان ظهور و ويژگي هاي عصر ماشيح:
 

چنان که از نظر گذشت، ظهور ماشيح نزد يهود، در پي بروز کشمکش و جنگ هاي سخت به وقوع خواهد پيوست. مطابق نظر برخي خداوند زمان مشخصي را براي آغاز دوران ماشيح در نظر گرفته است. اما برخي نيز از اين آيه ي عهد عتيق: «من خداوند در وقت خودش آن را تسريع خواهم کرد ». (اشعياء 22: 60) چنين استنباط مي کنند که اين زمان قبلا مشخص نشده است؛ بلکه بر اساس کردار و توبه انسان ها زمان ظهور منجي تغيير خواهد کرد. با وجود آن که برخي از علماي يهود دوران ماشيح را فقط يک مرحله ي انتقالي ميان دنياي کنوني و جهان آينده تلقي کرده اند و کوشش براي محاسبه ي و يافتن تاريخ ظهور ماشيح قوم اسرائيل را به شدت تقبيح مي کنند؛ معهذا درباره مدت زمان آن اظهار نظر هاي بسياري نيز شده است. در گفتارهاي مختلف آمده است که مدت زمان اين دوران ممکن است، چهل سال، يکصد سال، ششصد سال، چهارصد سال و از حدود دو هزار سال تا هفت هزار سال نيز به طول بيانجامد. (رک: کهن ابراهام، گنجينه اي از تلمود، ص 362) البته محاسبات ديگري مربوط به تاريخ ظهور ماشيح در تلمود يافت مي شود، که اغلب آنان تاريخي در حدود قرن پنجم ميلادي را نشان مي دهند. (همان مأخذ، ص 356) در آثار مکتوب و متون مقدس قوم بني اسرائيل، به طور کلي، دوران ماشيح و تأثير آن بر وضع دنياي آينده اين چنين تصوير و ترسيم شده است:
1 ـ خداوند جهان را به نور خويش روشن خواهد کرد.
2 ـ خداوند از اورشليم آب روان جاري خواهد ساخت.
3 ـ درختان هر ماه ثمر خواهند داد و ميوه ي آن براي انسان شفابخش است.
4 ـ خداوند اورشليم را از نو با سنگ هاي ياقوت کبود، بنا خواهد ساخت.
5 ـ ماشيح، همه ي شهرهاي ويران را از نو آباد خواهد ساخت.
6 ـ صلح جاودان، در سراسر طبيعت حکمفرما شده و همه ي موجودات در امنيت خواهد خوابيد.
7 ـ گريه و شيون و زاري در دنيا نخواهد بود.
8 ـ مرگ از زمين، رخت برخواهد بست. (جهت تفصيل بيشتر رک: کهن ابراهام، گنجينه اي از تلمود، صص 358 و 359)

پي نوشت ها :
 

1 ـ استاديار دانشگاه آزاد اسلامي واحد خرم آباد.
2 ـ Mashiah
3 ـ Shitoh
4 ـ Yinnon
5 ـ Haninah
6 ـ Menahem
7 ـ Zerubbabel
8 ـ Klausner
 

منبع: فصلنامه فکر و نظر شماره 12و13